در باره همه چیز .......... *_^
سلام دوستای عزیزم ساشا هستم به وبلاگ من خوش اومدید امیدوارم لحظات زیبایی روسپری کنید نظر یادتون نره
یكی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سركوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟ مجلس خواستگاری و آداب آن از اساسی ترین مراحل ازدواج است كه معمولا پس از انتخاب فرد مورد نظر صورت می گیرد. اولین قدم منطقی و ضروری در این مسیر، در نظر گرفتن ملاك ها و معیارهای همسر مناسب است تا بتوان زندگی موفق و شیرینی را ساخت. قدم بعدی اقدام برای شناسایی ملاك ها و اطلاع یافتن از وجود آنها در فرد مورد نظر است. اگر یكی از آشنایان یا دوستان تان خواستگار را به شما معرفی كرده یا این كه به واسطه ای، خودتان هم تاحدودی می شناسیدش، بهتر است با اطلاعات قبلی وارد این قرار شوید. از فرد واسطه در مورد شخصیت خواستگارتان سوالاتی بپرسید و از این كه چه مسائلی برایش بیشترین اهمیت را دارد هم باخبر شوید. اطلاعات كمی هم در مورد وضعیت خانوادگی اش به دست بیاورید تا با پیش فرض های مناسب در اولین جلسه حاضر شوید. در ازدواج های سنتی بخش مهمی از شناخت در جلسه خواستگاری اتفاق می افتد. شما شاید چندین جلسه در خواستگاری و حتی در خلوت با همسر آینده تان مذاکره داشته باشید اما غیر از این مذاکره ها، مواردی هستند که در اولین برخوردها خود را نشان می دهند و شما باید برای داشتن یک جلسه خواستگاری موفقیت آمیز به آنها توجه کنید. 1- تحقیق و بررسی از خانواده و چگونگی روابط خانوادگی و فامیلی؛ چون هر فردی تحت تأثیر محیط خانواده به دنیا آمده و رشد كرده است و از آن فضای فرهنگی و اجتماعی تأثیرپذیر بوده و هست. 2- تحقیق و شناسایی دوستان و نزدیكان و رفقای صمیمی در محل زندگی و سكونت، محل درس و محل كار. ویژگی های رفتاری و ظاهری فرد در اولین ملاقات رسمی، از اهمیت بسزایی در طرز تلقی دیگران از شخصیت فرد دارد؛ بویژه آنجا كه جلسه خواستگاری در چارچوب اصول دینی و عرفی، بدون سابقه ارتباط قبلی برگزار گردد 3- گفتگوی مستقیم (ولی تحت نظارت خانواده های دو طرف) با یكدیگر و اطلاع یافتن از نقطه نظرات همدیگر درباره مسائل مختلف و آنچه در آینده می تواند در زندگی مشترك تان تأثیرگذار باشد و كسب اطلاع از میزان اهتمام وی نسبت به ملاك ها و معیارهای همسر مناسب، كه در شكل رسمی، همان جلسه خواستگاری است. 4- حضور در مراكز مشاوره. چند سالی است كه مراكزی جهت ارائه انواع مشاوره قبل و بعد از ازدواج بوجود آمده است. جوانانی كه قصد ازدواج دارند با حضور در یكی از این مراكز، به كمك مصاحبه و گفتگو در حضور متخصص یا پركردن پرسشنامه هایی خاص، از میزان ملاك ها در یكدیگر آگاه می شوند. ویژگی های رفتاری و ظاهری فرد در اولین ملاقات رسمی، از اهمیت بسزایی در طرز تلقی دیگران از شخصیت فرد دارد؛ بویژه آنجا كه جلسه خواستگاری در چارچوب اصول دینی و عرفی، بدون سابقه ارتباط قبلی برگزار گردد. چه بگوییم؟ گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط كه در مرحله تفحص به دست مى آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى. به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد. موضوعات قابل طرح در گفت و گوى جلسه خواستگاری، مختلف است؛ زیرا افراد عقیده ها، آرمان ها، هدف ها و خواسته هاى گوناگون دارند؛ در نتیجه آنچه كه در زندگی برای شما اهمیت ویژه ای دارد و شما برای آن جایگاه و نقش عمده ای در نظر گرفته اید (مانند سبك زندگی، توقعات شما از همسر آینده تان و ...) را باید حتما مطرح كنید تا نظر طرف مقابلتان را نیز در رابطه آن بدانید. البته بعضى از مسائل و موضوعات عمومى است و ضرورت دارد جوانان قبل از ازدواج براى آگاهى یافتن از ویژگى هاى جسمانى، روانى، اخلاقى یكدیگر مطرح كنند و درباره آنها به گفت و گو بنشینند. ناگفته پیداست، این گونه جلسات حتماً باید تحت اشراف خانواده هاى دو طرف صورت گیرد؛ زیرا مذاكره مستقیم و بدون اطلاع خانواده دختر و پسر مطلوب عرف و در اكثر موارد مورد پسند شرع و عقل نیست و به جاى این كه زوج جوان را به حقیقت برساند، مایه انحراف و مشكلات دیگر مىشود. بنابراین در این گونه جلسات مى توان درباره مسائل زیر گفت و گو كرد: 1. خط مشى كلى زندگى آینده: مراد تبیین مبناى زندگى آینده است. براى مثال جوان متدین مى خواهد زندگى اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود. در این جا باید از میزان پاى بندى افراد به ارزش هاى دینى و اخلاقى سۆال شود. 2. اهداف زندگى: یعنى هدف هایى كه هر كدام قصد دارند در زندگى آینده شان دنبال كنند، هدف ها و آرمان هاى علمى و تحصیلى، اجتماعى، شغلى و...، براى مثال تا چه اندازه به ادامه تحصیل علاقه مند است و مشكلات تحصیل را تحمل مى كند؟ جایگاه اجتماعى را داراى چه اهمیتى مى داند؟ از نظر اقتصادى و مالى به چه سطحى مى اندیشد و حداقل و حداكثر چقدر است؟ 3. چگونگى رابطه با خانواده و بستگان: براى مثال به چه اندازه به رفت و آمد با اقوام و خویشان و نیز دوستان اهمیت مى دهد؟ و بر آن اصرار مى ورزد؟ به آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى رفتار با بستگان چقدر پایبند است؟ 4. خواست ها و انتظارهاى دو طرف از یكدیگر 5. شیوه تربیت فرزندان: مسۆولیت تربیت با چه كسى است و چگونه باید آن را آموخت؟ 6. نقصهاى جسمانى و بیمارى هاى مزمن احتمالى یكدیگر فراموش نکنیم مراسم خواستگاری از قداست، اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار است و برخورد صادقانه و شرافتمندانه در آن از ضروریات اخلاقی و و جدانی است که نتیجه آن به طور مستقیم به آینده و حتی سرنوشت شما ربط دارد؛ بنابراین یادمان باشد که قرار نیست از طرف مقابل بازجویی کنیم و با طرح سۆالات کلی و مبهم او را در محاق و فشار قرار دهیم. مسئلهی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدمسلامتی خود بیان میکنند، میتوانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئلهی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت. شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان میدهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار میکنند که کاملا خود را فرد ایدهآل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد. گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانوادهی همسر آیندهشان پنهان میکنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق میافتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکردهاند، سعی میکنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش میکنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار شود، زندگیدچار مشکل خواهد شد. مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است. ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و… از جمله مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند. خانهای که بر پایههای دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئلهایست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدمهای صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئلهی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت. در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از: فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان و تمایل مردهای جوان برای ازدواج با آنان نقش داشته است، اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
بیماریهای پنهان شده
خلقوخوی ناگفته
جیبهای خالی
ناگفته های خطرناک
مواردی که می توان نگفت
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی مربوط است. برخی جوانان با توجه به بالا بودن هوشی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و ترجیح بدهند با زنی ازدواج کنند که حتی تا 10 سال از خودشان بزرگتر است. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.
در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.
دردسرهای ازدواج با فاصله سنی معکوس
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است،بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند.
به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد. در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد.
نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود.
از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد.
البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی و... وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد. شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد.
در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
منبع: گروه خانواده پرداد / منبع خانواده سبز
Power By:
LoxBlog.Com |